کد مطلب:315336 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:192

بیمار هندو با غذای روضه اباالفضل شفا یافت
2- سید بزرگواری به نام سید زیارت از خادمان حرم حضرت عباس علیه السلام - كه فرد مورد ثقه است - كرامت ذیل را برای عده ای از معتمدین این گونه نقل نمود:

در اوایل سال 1960 میلادی زایری از اهل هند وارد حرم شد و از من خواست كه او را در زیارت حضرت عباس علیه السلام یاری نمایم.

او را زیارت دادم، سپس رفت نماز زیارت به جای آورد و از حرم خارج شد و وارد صحن شد. گفت: می خواهم چند رأس گوسفند بخرم و سر ببرم و گوشتش را میان زوار و نیازمندان تقسیم نماییم.

نزد قصاب رفتیم و ده رأس قوچ (گوسفند بزرگ) خرید و آنها را به صحن آورد و ذبح نمودند و آن زایر هندی خودش میان زوار و نیازمندان تقسیم كرد.

پس از تقسیم تمامی آنها، مبلغی پول به من داد و تشكر نمود. قبل از خداحافظی از او پرسیدم: سبب این كار چه بوده به من بگو.

با زبان عربی شكسته گفت: من از شهر دهلی، پایتخت هند می باشم. در یكی از محله های بسیار خوب دهلی سكونت دارم. نزدیك خانه ام، یك خانواده هندو - یعنی آتش پرست - زندگی می كند. ما با این خانواده روابط دوستانه داشتیم. با این كه از نظر اعتقادی با هم اختلاف داشتیم. ما مسلمانان به مناسبت عاشورا اقامه ی عزاداری - از مجلس، اطعام و غیره - می نماییم. روز هفتم محرم كه معمولا به نام حضرت عباس علیه السلام مجلس تمام می شود، همین مرد هندو حاضر شد، ما از او استقبال نمودیم و تا پایان مجلس حضور داشت. پس از پایان مجلس، به شركت كنندگان غذا دادیم. او به هنگام رفتن مقداری غذا خواست كه با خود ببرد.

مقداری غذا به او دادیم و رفت. ما به مناسبت اربعین امام حسین علیه السلام نیز



[ صفحه 648]



مراسم داشتیم، در این ایام بود كه همان مرد هندو آمد و گفت: می خواهم برای برگزاری عزاداری شما برای امام حسین علیه السلام مبلغی كمك نمایم.

گفتم: من هیچ مبلغی را از كسی نمی پذیرم، من از مال خالص و حلال خودم مصرف می نمایم.

گفت: خواهش می كنم، به حق عباستان علیه السلام بپذیرید.

گفتم: قبول می نمایم، ولی سبب این كار چیست؟

گفت: هنگامی كه من در مجلس شما شركت كردم و پس از پایان مجلس خارج شدم، مقداری غذا با خود بردم. وارد خانه ام شدم، به فرزندم - كه از درد و ناراحتی در قدم هایش رنج می برد پیوسته با این درد بود - گفتم: از این غذا بخور كه به نام حضرت عباس علیه السلام است تا شفا یابی.

فرزندم خورد و در خوابی عمیق فرورفت. فردای آن روز به طور عادی سر كارش رفت و به سبب همان غذای حضرت عباس علیه السلام درد و ناراحتی از او برطرف شد و مرتب پی كارش می رفت و حالش خوب بود و ناراحتی پاهایش برطرف شد.

قبل از چندی نیز همسایه مسلمانمان مجلس روضه برپا نموده بود، همان فرزند هندو به پدرش می گوید: پدر! این مال از من بگیر و بده در عزای امام حسین علیه السلام.

اكنون من نزد شما آمدم و این پول از پس انداز ماهیانه ی خودم است و من چون می خواستم به كربلا بروم این پول را نگه داشتم تا هم اكنون كه آمدم كربلا و این ده گوسفند را خریدم و گوشت آنها را میان فقرا و نیازمندان در كنار حرم حضرت عباس علیه السلام تقسیم نمودم و این همان پول است كه به حساب حضرت عباس علیه السلام نگهداری نمودم. [1] .



[ صفحه 651]




[1] قبس من كرامات سيدنا العباس قمر بني هاشم عليه السلام ص 67 و 68 و 69.